، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

اینده ام از ان تو است

خواب تو

  سلام عزیز دلم دیشب مورخ 91.11.25 ساعت 2 بامداد روز چهارشنبه من خواب تو رو دیدم خواب دیدم یک نوزاد تو بغلم هست که تو پتو سفید خاکستری پیچیده شده ..... بابا برات ساکت رو اورد و 3 نفری رفتیم تو خونه .....خیلی ها بودن بعد از یک لحظه گریه کردی ....بهم گفتن بهت شیر بدم از سینه سمت راستم بهت شیر دادم. سر سینه ام خیلی متورم شده بود .....شیرم خیلی سفت بود مثل فرنی از دهنت کشیدم بیرون و گفتم نه بچم خفه میشه بهم گفتن این شیر بهترین هست و باید ساعت های اول رو خوب تغزیه کنه دوباره بهت دادم عمیقا حس میکردم مکیدنت رو تمام رگ های سینه ام درد گرفته بود و با دردش از خواب بیدار شدم خیلی برام شیرین بود خیلی خیلی دوست دارم ...
25 بهمن 1391
1